تاريخچه مهندسي ساختمان
هيچ گونه اطلاعي از مهندسان تمدن باستان كه آثار آنها در سراسر دنيا بالاخص ايران هنوز پابرجاست در دست نيست البته برپادارندگان افراد مصر شناخته شده اند اما كساني كه كانال هاي آبياري بين النهرين را كنده يا كساني كه كاخ هاي آشوري را بنياد نهاده اند كم و بيش ناشناخته مانده اند در صورتي كه آنها داراي تجربيات فني معادل مهندسان امروزي بوده اند ولي در تاريخ مهندسي از آنها نام مشخصي برده نشده است.
بنابرشواهد و اسناد تاريخي نخستين مدرسه مهندسي توسط ويبيوس (VIBIUS) در حدود سه هزار سال پيش از ميلاد در اسكندريه(مصر) ايجاد گرديده و پس از آن در كشورهاي يونان، روم، چين و ايران مدارس مهندسي به وجود آمدند بنا به نوشته هرودت مهندس سازنده پل روي رودخانه "سفر" جهت عبور ارتش داريوش هخامنشي شخصي به نام ماندروكه (MONDROCLE) بوده است و پل رودخانه اسبوت براي عبور ارتش خشايار شاه در سال 480 پيش از ميلاد به وسيله شخصي به نام "آراتو" (ARATO) ساخته شد. نخستين سند مدون از كار مهندسي در يكي از اسناد قديمي به تاريخ 19 آوريل سال 1195 ميلادي (برابر 574 خورشيدي) در ايتاليا به دست آمده است.
اولين كتاب مهندسي به نام "شاهكارهاي نظامي" توسط روبرتووالتوريد در سال 1473 ميلادي (برابر 859 خورشيدي) در شهر وروتاي ايتاليا به چاپ رسيد.
مهندسي عمران قديمي ترين رشته مهندسي است كه آثار بجا مانده از آن نشانه بارزي از تمدن انساني است.
كاركنان شركت كيسون عشق به ميهن را در عشق به سازندگي و آبادي كشور متبلور مي بينند و تمام سعي خود را به كار برده و مي برند تا وظيفه اي را كه در اجراي قراردادهاي مختلف به دوش دارند با احساس مسئوليتي كه نسبت به كشور به عهده دارند درهم آميزند و الگوي قابل قبولي از كار مطلوب ارائه دهند در اين راستا دو محور اصلي دستور كار آنهاست.
1- اجراي پروژه ها در كوتاهترين زمان ممكن و برنامه ريزي شده دقيق
2- حصول بالاترين كيفيت
درك ما در محدوده اي از رشد و توسعه اقتصادي- اجتماعي كشور كه به ما مربوط مي شود اين است كه اين دو مقوله مهم اساس رشد و توسعه اقتصادي كشورند.
درباره اولي روشن است كه سرمايه با زمان معني پيدا مي كند و ارزش سرمايه به سرعت گردش آن است.
ركود اقتصادي حاصل كندي يا توقف گردش سرمايه است و رونق اقتصادي نتيجه سرعت آن.
توان مالي يك جامعه فقط به اين نيست كه چقدر سرمايه دارد بلكه بيشتر آن است كه با چه سرعتي آن را به گردش در مي آورد. پروژه هاي كند و راكد وبال گردن اقتصاد كشور و كاهش دهنده توان مالي آنند و سرعت در انجام طرح ها افزاينده سرمايه ملي.
البته سرعت دادن به انجام پروژه ها تدبيري نيست كه پيمانكار به تنهايي از عهده آن برآيد ولي اعتقاد و توان پيمانكار در آن نقش تعيين كننده دارد.
شما پروژه هايي را سراغ داريد كه توسط شركت كيسون در مدتي بسيار كوتاه تر از زمان پيش بيني كننده انجام شده اند. در عين حال كه مانند ساير پروژه هــاي كشـــور گرفتــــار كمبــودها و مسائـــل و مشكـــلات زيادي بوده اند
پس راز سرعت چيست؟
عجله، فشار، كارسخت و چند نوبته هيچ يك پاسخ قطعي اين سوال نيستند بلكه اكثراً ديده شده كه اثر معكوس ايجاد مي كند بويژه عجله روز اول كه عموماً تاخير روز آخر را در پي داشته است. جوابي كه كيسون به اين سوال داده است جوابي نو و احتراعي از طرف او نيست پاسخي است كه دنيا سالهاست يافته است.
شما بايد مديريت و سازمان لازم براي اجراي تعهدات داشته باشيد انگيزه لازم و كافي را در افراد براي ايفاي تعهدات ايجاد كنيم و آنها را به برنامه ريزي كه راز اصلي توفيق است مجهز كنيم برنامه و پيش بيني هاي برگرفته از برنامه و كنترل مكانيسم ضروري سرعت و بهره وري است.
امروزه نرم افزارهاي كارآمد زيادي در دنيا و ايران هست كه كنترل پروژه ها با جزئيات تمام از نقش زمان بندي اجرائي و تامين منابع توسط آنها ميسر گشته است.
استفاده صحيح از اين ابزارها اجراي برنامه ها و موفقيت در آنها را تسهيل مي كند. البته اجرائي كردن برنامه ها و تبديل آنها به محور همبستگي همكاري و هماهنگي بخش هاي اجرائي نياز به پيگيري مداومت وسماجت دارد ايجاد عادتي تازه است در برابر مقاومت روش هاي تكرار شده سنتي.
در اينجا مجال توضيح بيشتري نيست و من اميدوارم بتوانم در فرصت ديگري در مقوله برنامه و كنترل پروژه و اثر آن در سرعت و سلامت پروژه ها توضيحات بيشتري بدهم.
بهره وري مطلوب يعني بالاترين استفاده ممكن از منابع كه در ميان آنها دو منبع واقعاً جاي بحث دارد و شايسته توجه است، نيروي انساني و زمان، كه اين دو بالاترين ثروت هر جامعه اند. و درست همين جاست كه ما خيلي جاي تغيير و تكامل داريم و سرنوشت رشد و توسعه ما به آن وابسته است.
درك ارزش واقعي منابع لايزال كار يعني نيروي انساني موجود در جامعه و ايجاد مكانيسم بهره وري بهتر از آن و نيز حساس شدن نسبت به عامل زمان و قبول آن به منزله سرمايه اي ارزشمند. ما را در مسير رشد و توسعه پايدار قرار مي دهد.
اگر از ديدگاه كل كشور به امر ساختمان و بهره وري آن نگاه كنيم. مشكلاتي را مي بينيم كه منابع را ضايع و بهره وري آن را به شدت كاهش مي دهند. اين مشكلات بسياري از پروژه ها را به ركود نسبي كشانده و جايي براي بحث بهره وري باقي نگذاشته است لذا در مقابل كشور بحث كلان لازمه ايجاد يا افزايش بهره وري فعال كردن پروژه هاي در دست اجراء است كه به نظر من نجات سرمايه هاي كشور و رونق اقتصادي جامعه در گرو آن است ولي نياز به تصميمات و اقداماتي دارد كه اهم آن را مي توان به شرح زير پيشنهاد كرد.
1- محدود كردن تعداد و ميزان پروژه هاي دولتي به حدودي حداكثر برابر با توان قطعي پرداخت دولت و تامين بودجه طرحهاي دردست اجراء از كليه منابع ممكن زيرا پول صرف شده در طرحهاي راكد عملاً پولي است مدفون در خاك و بتون كه ما صاحب آن نيستيم و براي تصاحب مجدد آن بهره برداري از پروژه يعني اتمام آن ضروري است.
2- ايجاد انگيزه انجام كار در زمان مناسب و قابل كنترل در مديران و مجريان دولتي مهندسان مشاور و پيمانكاران با تدوين و اجراي ضوابط تشويقي متناسب براي پيروي از زمان بندي مناسب
3- تدوين و اعمال ضوابط تشويق دست اندركاران اجراي طرحها براي حصول كيفيت مطلوب، اين عمل ضمن كمك موثر به ارتقاء كيفيت كارها، مانع فداشدن كيفيت در برابر سرعت اجراء مي گردد و از اين زاويه نيز اعمال اين شيوه ضروري است.
اما چنانچه از ديدگاه يك شركت ساختماني به موضوع بهره وري نگاه كنيم بايد به اصلي ترين موضوع يعني مديريت بپردازيم:
ما در شركتهاي ساختماني در طي سالهاي گذشته از مديريتهاي كارآمد و موفقي برخوردار بوده ايم ولي مديريت آن مديريتها و شكل سازماني و روابط درون سازماني شركتهاي ساختماني عمدتاً براساس قابليتها و نفوذ عاطفي معنوي و مديريتي و روابط مالي فرد مدير شكل گرفته بوده است.
اين نحوه كار و مديريت ممكن است در سازماني كوچك كه در آن دسترسي مديران به سطوح پائين تر مجموعه همواره ميسر باشد و نيز فقط در طول عمر كاري مدير موفق باشد ولي عموماُ دو محدوديت جدي آن را تهديد مي كند، يكي آن كه امكان گسترش سازمان و حجم كار، محدود به حيطه توانائي فرد مدير است و لذا اكثر شركتها با ساختار سازماني فوق قابليت رشد زياد ندارند. و ديگر آن كه با پير و بازنشسته شدن مدير از هم مي پاشند و دست آوردها و تجربيات سازماني را به باد مي دهند.
لذا توان سازماني و مديريت شركتهاي ساختماني ايراني بايد به منظور ايجاد امكان پروژه هاي بزرگ و نيز ارتقاء تكنولوژي ساخت، به سطح امروزي دنيا نزديك گردد كه متاسفانه بحث چگونگي اين تغيير از حوصله اين گفت و گو خارج است.
سوال بعدي ما از مهندس انصاري در زمينه استاندارد كارهاي ساختماني انجام گرفته در زمينه مهندسي سيويل ساختمان در سطح كشور بود.
وي در جواب گفت: ما در سالهاي بعد از انقلاب بويژه در سه چهار سال اخير در زمينه فن و دانش مهندسي در رشته هاي مختلف كارهاي سيويل و ساختمان به طور نسبي يك رشدي را شاهد بوديم كه اگر چه از حيث حجم فعاليتهاي انجام گرفته در سالهاي بعد از انقلاب افت زيادي داشتيم اما به دليل اين كه تمايل به انجام كارهاي ساختماني توسط مهندسين ايراني افزايش پيدا كرده اين تفاوت چشمگيري را در دانش فني با قبل از انقلاب نشان داده به اين دليل مهندسين ما با فن و دانش برخي از رشته هايي كه در قبل از انقلاب منحصراً توسط مهندسين خارجي انجام مي گرفت آشنائي بيشتري پيدا كرده اند و اين مسئله خوشبختانه هر روز در حال گسترش مي باشد ما الان سدهاي متعددي در اين مملكت داريم كه توسط ايرانيها در حال اجراست ما پتانسيل فني اين امور را در مملكتمان موجود داريم و نتيجتاً مهندسين ايراني در اين پروژه ها در حال آشنا شدن عملي با دانش مربوطه هستند و سازمانها و شركتهاي ايراني مسئول ساخت كارهاي مختلف سيويل و ساختمان مي باشند و مي توانند در صورت لزوم در برخي از كارها از متخصصين خارجي استفاده كنند كه خيلي ها هم معتقد به اين قضيه هستند .
اين روش كه شركتهاي ايراني طرف قرارداد دولت باشند و از تخصص خارجي هم استفاده كنند موجب صرفه جوئيهاي فوق العاده زيادي براي مملكت است.
در اين صورت هم اجراي پروژه ها براي كشور ارزانتر تمام مي شود و هم اين انتقال تكنولوژي به طور كامل صورت خواهد گرفت. در مورد استاندارد كارهاي ساختماني بايد عرض كنم كه استانداردها در هر رشته اي وسيله مناسبي براي كنترل كيفيت هستند و در زمينه كارهاي ساختماني اين مقوله اي است كه كمتر به آن توجه شده و يا شايد اصولاً استانداردهاي بين المللي در اين مملكت تا چندي پيش از اين لوكس تلقي مي شده در حالي كه كيفيت استاندارد مناسب يعني كيفيت خوب در حقيقت حفظ و حراست از سرمايه مملكت به شمار مي رود. فشار بيش از اندازه اي كه در سالهاي بعد انقلاب روي شركتهاي ساختماني بوده خود يك عامل كاهش كيفيت كارها است شايد بخشي از اين فشارها در جامعه ما يك ريشه فرهنگي داشته باشد. دچار تناقضي هستيم كه عموماُ رشد و قوي شدن پيمانكار و سود آنها را زياد خوش آيند نمي دانيم و در عين حال از او توقع انجام كارهاي بزرگ و با كيفيت مناسب داريم به نظر من محال است بتوان از شركت پيمانكاري كوچك درمانده و ضعيف توقع كيفيت واستاندارد مطلوب را داشت در حال حاضر فقط كارهاي قابل قبول را كساني انجام مي دهند كه عاشق اين حرفه سازندگي و خدمتند ولي بايد اين امر به صورت قاعده كلي عمومي و غير قابل گريز درآيد.
البته همانگونه كه قبلاً اشاره كردم در سالهاي اخير رشد تكنولوژي داشته ايم و خيلي از دولتمردان ما به اين نكته اعتقاد كامل دارند كه خيلي از كارهايمان به دست ايرانيان قابل اجرا است و لزوماُ مي بايست از طريق مهندسين ايراني انجام گيرد و حال كه خوشبختانه كاهش درآمد نفت امكان واگذاري كارها را به خارجيان فوق العاده محدود كرده بهتر است در فكر ايجاد و گسترش شركتهاي بزرگ پيمانكاري ايراني كه بتوانند در حجم و استاندارد شركتهاي مطرح دنيا عمل كنند باشيم و براي اين هدف شرايط لازم را ايجاد كنيم سازمان برنامه و بودجه در اين راستا نقشي تعيين كننده دارد.
سئوال : به نظر شما اشكال كار در كجاست كه بعضي كارفرماها و به طور كلي در جامعه آنطور كه بايد و شايد از خدمات پيمانكاران قدرشناسي نمي كنند.
به نظر من اين محرومي توليد و سازندگي است در كليت خود در برابر تجارت و خدمات و ساير فعاليتهاي اقتصادي توليد كننده و سازنده سرمايه اي عيان در پيش چشم همگان است، فقط بدهي هايش پنهان است و آنهائي را كه نظر خوشي با سود و ثروت افراد ندارند، نسبت به آنها ناخشنود مي كند .
اين وضعيت وقتي در كنار سختي كار و انبوه مسائل توليد و ساخت و ساز و رقابتها و ساير مشكلات قرار مي گيرد افراد و استعداد ها و به همراه آنها نقدينگي سيال جامعه را از توليد و ساخت و ساز به سمت درآمدهاي آسانتركم خطرتر مانند خريد و فروش زمين و ارز و واسطه گري و امثال آن مي راند.
مسئله اي كه بايد انتظار حل شدن آن را داشت از سوي ديگر واقعيتي بسيار جالب و قابل توجه وجود دارد و آن اين است كه در ميان حرفه هاي موجود در كشور، شركت ساختماني به نقش يا نقض اقتصاد جامعه مي زند و منحني وضعيت مالي آن دقيقاً بر منحني اقتصادي كشور منطبق است به اين معني كه سود و رونق او در بهبود وضع مالي و اقتصادي كشور و خسارت و نابودي او در حالت عكس آن است.
حال آنكه حرفه هائي هستند كه در خرابي اوضاع اقتصادي نيز سود مي برند. اين امر اهل اين حرفه را با دلسوزان وضع اقتصادي كشور نزديك و هم آوا مي سازد كه نبايد به آن كم توجه بود، بويژه آن كه با كاهش درآمدهاي مواد خام و نفت، اصولاً توليد و ساخت و ساز بايد محل اتكاء بيشتر جامعه قرار گيرد.
سوال : آيا امكان فني اجراي پروژه هاي پيچيده مانند برج سازي بلند، سدسازي، فرودگاه سازي و غيره در ايران به طور كامل موجود است.
البته نمي توان و نبايد اينطور ادعا كرد ولي روش برخورد به اين موضوع و استفاده از تكنولوژي روز دنيا و انتقال آن به داخل كشور فوق العاده مهم است. درصد بالائي از كارهاي كه نام برديد در ايران و توسط متخصصين ايراني قابل اجرا است ولي ما عمدتاُ در اين رابطه دو چيز كم داريم اول و مهمتر از همه ابزار و لوازم تكنولوژي پيشرفته اكثراُ به علت گراني توانائي مالي خوب و شركتهاي بزرگ قدرتمند مي طلبد كه قادر به تامين تكنولوژي مدرن باشد و دوم كمبود دانش فني و آگاهي به آخرين روش هاي طراحي و ساخت كه درباره اولي يعني تهيه ابزار و لوازم پيشرفته ساخت، مشغول اصلاح يك اشتباه بزرگ هستيم و آن اين بود كه دولت خود خريدار و وارد كننده اين ماشين آلات و وسايل بود بدون آن كه احساس مسئوليت متعهد و قابليت لازم را داشته باشند و اميدواريم با رشد و توانمند شدن شركتهاي بخش خصوصي اين نقيصه برطرف شود.
در مورد انتقال دانش فني به داخل كشور و استفاده از تخصصهاي پيشرفته در خارج بهترين روش آن است كه مسئوليت انجام و انتقال فن و دانش در هر پروژه به عهده شركتهاي ايراني واگذار شده كه در عين احساس مسئوليت نسبت به انجام طرح كسري دانش خويش را ز خارج تامين كنند.
اين روش ممكن است بعضي اوقات استثنائي هم داشته باشد ولي عموماُ موفق است.
سئوال : نظر شما درباره فعاليتهاي برون مرزي ساختماني و صدور خدمات فني و مهندسي چيست و فكر مي كنيد تا چه ميزان بتوان از اين راه تحصيل درآمد ارزي كرد؟
خوشبختانه به نظر مي آيد به تازگي اين منبع بزرگ ارز مورد توجه واقع شده باشد. گرچه بحث ها و پيشنهاداتي بويژه از سال 1364 در محافل دولتي و خصوصي نظير سازمان برنامه بودجه و سنديكاي شركتهاي ساختماني مطرح بوده ولي به سبب شرايط سال گذشته موضوع به صورت داغي مطرح شده و در دست اقدام و پيگيري قرار گرفته از طرفي دولت خوشبختانه با قطع گرايش مطلق به درآمد نفت، در پي كشف و توسعه ساير منابع است، از طرف ديگر پتانسيل اجرائي موجود كشور در رشته ساختمان به قالب تنگ خود فشار مي آورد و طالب راه خارج است.
به نظر من به صورت بالقوه انرژي فراواني در اين ذخيره است و با شناختي كه از ساير كشورها نظير تركيه و كره جنوبي و امثال آنها داريم ابداً فكر نمي كنيم كه ما به سهولت نتوانيم درآمدهاي بزرگ نظير آنها از راه صدور خدمات فني مهندسي به دست آوريم.
ولي لازم مي دانم يك مطلب اساسي و عمده را يادآوري كنم و آن اين كه در اين راه خطراتي بزرگ خوابيده است كه رفع آنها سهل و ممتنع است اين فعاليت در صورتي كه از راه خطا پيش برود مي تواند فاجعه به بار آورد و چنانچه به درستي با آن برخورد شود مي تواند آينده ساز باشد به نظر من اين حركت بدون حمايت هدايت و كنترل احتمال توفيق ندارد.
انجمن شركتهاي ساختماني به اين منظور پيشنهاد كرده است كه يك كميسيون عالي براي هدايت و حمايت و ايجاد تسهيلات و نيز كنترل كل حركت (لااقل در سالهاي اول آن) تشكيل شود كه به نظر من پيشنهاد درستي است.
تاكنون نه قوانين ما و نه رويه هاي حقوقي و اجرائي ما متوجه صدور خدمات فني و مهندسي نبوده است، لذا مستلزم بازنگري بعضاً اصلاحند.